ما رای میدهیم
اولین باری بود که رای دادم . درواقع اولین باری بود که اگه رای نمیدادم جریمه میشدم و اجبارا رفتیم پای صندوقهای رای تا سرنوشتمان را تعیین کنیم !
انتخابات ملس عوام و محلس سنا بود . بدون دریای از کاغذهای باطله در سطح شهر شروع شد و تموم شد . دم در مدرسه وایستاده بودن چند نفر – علی الخصوص از حزبهای کم طرفدارتر- که بروشور میدادن یکیشون میگفت اگه به ما رای هم ندادین مهم نیست . فقط اینها رو بخونین که بدونین چه مطالباتی میتونیم از مجلس داشته باشیم .
برای من هیچوقت پیش نیومده ولی ظاهرا اگه کارت تو ادارات دولتی خیلی گره خورده باشه و از طرق دیگه نتونی حلش کنی میتونی بری سراغ نماینده های پارلمان تو حوزه ی انتخابیت و دفتر اونها موظفه مشکلت رو حل کنه .
درست مثل مملکت گل و بلبل ما
میخواستم بگم امسال هم با خبرهای بد شروع شد . ولی چیزی که بدتر دل آدم رو میسوزونه اینه انگار به اخبار بد هم داریم عادت میکنیم . انگار قرار نیست هیچ اتفاق خوبی اونجا بیفته . انگار قراره بالاشینها بالاتر برن و پایین نشینها پایینتر.
البته شاید این هم تقصیر حجاب خانمهاست . بارون نیاد تقصیر موی دختراست . بارون زیاد بیاد تقصیر موی دختراست . شاید این قحط الرجال هم تقصیر موی دخترا باشه . الله اعلم .
دست رو هرجای این نقشه ی لامصب میذاری زیرش درده . شمال و جنوب و شرق و غرب هم نداره بی پدر
دیروز تو فیس بوک آگهی کرده بودن برای جمع آوری کمکهای نقدی برای سیل زدگان شمال کشور . البته که از هیچی بهتره ولی آخه درد که فقط شمال نیست . فقط جنوب نیست . فقط سیل نیست . فقط زله نیست . به خدا قسم اندوه همین خاک کشت مارا یه کم از اون پولهای خودمون رو بذارین بمونه واسه خودمون . دوزار بذارین واسه همچین روز مبادایی بمونه ته جیب ملت . بذارین لااقل غمش فقط داغ عزیزش باشه نه شیون چه کنم چه کنم بعدش . ما که به همون وعده ی بهشت راضی هستیم ، کاری هم به گشادی جیب کسی نداریم لااقل دنیامون رو جهنم نکنین.
اعصابم از مرز خرابی هم گذشته وقتی این اخبار سیل رو دیدم . شوخی یه مگه؟ یه عمر قطره قطره زار و زندگی جمع کنی که بیعرضگی یکی و بیسوادی اون یکی و پدرسوختگی دسته جمعیشون همه رو به باد فنا بده و بعد تازه یکی بیاد راست راست تو چشت نگا کنه و بگه خوب خودت که زنده ای . شوخی یه مگه ؟ به اندازه هر یک سال از عمر بچه ت ده سال پیرتر میشی ازبس غصه ی امروز و فرداشو داری ، از جونت میزنی که بچه بزرگ کنی و به خاطر پر شدن جیب یه عده برن زیر آب ؟ یا آوار؟ یا زیر ماشین تو جاده های خراب و خودروهای خراب تر؟ یا گوشه ی بیمارستان به خاطر هزار و یک میکروب و کوفت و زهرماری که قاطی هرچی میخوری کردن؟
اینهم از عید .
بعد یه عده همچنان دارن با ژستهای اینستاگرامی فرت فرت عکس می چپونن تو حلق دوست و آشنا – که مثلا ما چقدر خوشحالیم .
درباره این سایت