حال و هوای عید ندارم ولی عجیب و غریب سرم شلوغه.

فرفرک شیطون شده و دردری . وای به روزی که از مهد برگشتنی نریم خرید . همینکه از سر خیابون بپیچیم دم خونه OH, NO…. OH, NO….” گویان جیغ و گریه و غرغر رو شروع میکنه تا لحظه ای که دیگه بریم داخل خونه و در رو ببندیم و پشتشو هم بیندازیم و مطمئن بشه که از خرید خبری نیست و گریه ی بیخود فایده ای به حالش نداره .

گفته بودم که درست و درمون حرف نمیزنه ، نه؟ در واقع نمیخواد که حرف بزنه . نظر مشاور اینه که دایره ی لغتش به نسبت سنش خیلی زیاده و قراره بهمون وقت بدن که روی برقراری ارتباطات باهاش کار کنن . دیروز وایستاده جلوی گنجه و آویزون من شده که بگیرمش بغل از طبقات بالایی یه چیزی ورداره . بهش میگم باید بگی چی میخوای تا من یا بابا بهت بدیمش ( چون آپشن اولش اینه که مستقل عمل کنه و صندلی بذاره زیر پاش یا از طبقه های کمد مثل میمون بره بالا) :

  • مامانی بهتره اسم چیزی رو که میخوای بگی تا من یا بابا بهت بدیمش
  •  NO….
  • مامانم ، من منتظرم اسم چیزی رو که میخوای بهم بگی
  • I’M POINTING (انگشتشم داره نشوننم میده که متوجه منظورش بشم
  • من مطمئنم اسمشو میدونی
  • OK, GUMMY

با یه نگاه مادرشوهرانه ی غلیظ که یعنی " لازم بود اینهمه وقتمو بگیری؟"

-

همچنان دنبال خونه میگردیم . یه خونه ی ملوس دیده بودیم که بعد فهمیدیم سقفش ترک داره . ( البته هر هفته لااقل سه چهار تا خونه میبینیم ولی هر کدوم یه مرگشون هست ) . یکی دیگه پسندیدیم منتها قیمتش از اون چیزی که مد نظر ماست سی هزار تا بیشتره . داریم با مالک چونه میزنیم . – پنج تا ما رفتیم بالا ، پنج تا ایشون اومده پایین . ما فوقش سه چهار تا دیگه میریم بالا . البته امکان خریدشو داریم ولی دیگه هیچ پول نقدی دستمون نمیمونه و ترجیحا دنبال جایی هستیم که همینقدر ملوس باشه و به پول ما هم بخوره . البته یه علتشم اینه که خونه هه شونزده سال ساخته و اگه قرار باشه به قیمت پیشنهادی مالک بخریم میشه آپشن های تازه ساخت تری هم هست . در هر حال پروسه ی سختیه . مخصوصا که ندرتا پیش میاد هم من و هم آقای خونه از یه مدل خونه خوشمون بیاد . واقعا ما با این حجم از اختلاف سلیقه چه جوری داریم باهم زندگی میکنیم ؟!! وقتی از یه خونه خوشش نمیاد یک بهانه های خنده داری میگیره ازش که بیا و ببین . همین شنبه که مشغول دنبال خونه گردی بودیم سر یه خونه اونقدر ایرادهای مزخرف گرفت که دست آخر بهش گفتم " ببین عزیز من ، من از مدل خونه و طراحی داخلیش خوشم اومد . میدونم که توام چون از خونه قبلی خوشت اومده هی میخوای ایراد بگیری . ولی خودتو خسته نکن . من ذاتا دور این خونه رو خط کشیدم چون بیست و سه سال ساخته . پس اینقدر ضایع بازی درنیار دیگه"

والا

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پیچ و رولپلاک نما بدون داربست راپلکو شرکت توسعه دهندگان انرژی سبز کویر در کرمان مرکز طراحی حنانه frontwigs دورکن اقساطی Dawn توماس اسپرت اسرار کیهان و عالم هستی نقش هنر aryatehran